Saturday, December 24, 2005

مسافرت به سبک ايرانی

ميان من و تو كه اينجا ايستاده ايم و براي رفتن به فقط يك شهر آنطرف تر بايستي هزار خون دل بخوريم و زجر بكشيم با ساكنان آن سرزميني كه براي رفتن حتي به كشوري آن سوتر نيز با مسايل پيچيده اي با نام مقررات دست و پاگير اداري مواجه نيستند تفاوت بسياري وجود دارد.در اين نقطه از جغرافياي عالم همه چيز رنگ همه چيز را دارد.شما كه قرار است به سفر برويد،شما كه قرار است از تعطيلات خود استفاده كنيد،شما كه قرار است براي رسيدن به مقصد كمترين دردسر را تحمل كنيد،با رسيدن به ترمينال مسافربري دچار چنان دردسر هايي عجيب و غريبي مي شويد كه همه آن خاطرات خوش و زيباي سفر در ذهنتان رنگ مي بازد.بي نظمي موجود در ترمينال هاي مسافر بري،كمبود هميشگي بليط ،رفتار ه چندان دلنشين متصديان تعاوني هاي مسافربري با مراجعان،رانندگان بد اخلاق،بي توجهي به ساعات حركت و...نكاتي از اين دست موضوعاتي است كه معمولا در مراجعه به ترمينال هاي مسافر بري به چشم مي خورد. براي من و تو كه قصد مسافرتي چند روزه به يكي از شهر هاي سزمينمان را داريم مسافرت با وجود چنين مشكلاتي نه يك امر دلخوش كننده كه بيشتر به يك موضوع دردناك تبديل مي شود.اينكه براي يك بليط ساده بايد ساعت ها التماس كني و هزار زجر بكشي موضوع تازه اي نيست.چه آن كه ما سالهاست كه با چنين مساله اي مواجه ايم.اينكه براي مسافرت هيچ امكاناتي در اختيار مسافر بخت برگشته نيست،اينكه قرار است در بين راه به خاطر نبود سالن هاي غذاخوري مناسب قرار است تا رسيدن به مقصد گرسنگي بكشيم نيز موضوع تازه اي نيست.ما در چارچوب مناسبات عجيب و غريبي كه بر ترمينال هاي مسافرتي مان سايه افكنده چيزي جز يك مراجعه كننده منفعل نيستيم. اگر اعتراض كنيم با رفتار

ناخوشايند افرادي مواجه ميشويم كه به عنوان دارندگان اتوبوس يا گردانندگان تعاوني هاي مسافرتي توجه چنداني به رضايت مشتري ندارند.صحنه هاي تكراري دعواي رانندگان و شاگرد هاي انها با مسافران را به ياد بياوريد تا به ميزان صحت اين نكته پي ببريد.راستي چرا ما دايما با اين چنين مشكلاتي مواجه ايم؟چرا عليرغم تحولاتي كه درناوگان حمل و نقل رخ داده هنوز هم ساكنان اين مرز و بوم براي يك سفر بي دغدغه با مشكل مواجه اند؟ مشكل به كجا باز مي گردد؟پاسخ به چنين سوالاتي نيازمند توجه بيشتر به ساختار داستگاه حمل و نقل در كشور ماست.به نظر مي رسد نظارت به عنوان يكي از وظايف نهاد هاي اجرايي در اين حوزه به يك موضوع پيش پا افتاده و فراموش شد ه تبديل شده است.چه آنكه در صورت وجود يك نظارت دقيق مي توان به آساني در يك مدت كوتاه به نقاط ضعف يك سيستم پي برد.در جهت رفع اشكال از آن قدم برداشت و نسبت به تجهيز آن اقدام كرد.آيا هدف نظارت چيزي غير از اين است؟براي متوليان اجرايي در اين حوزه اما چنين نكته اي گويا امري غريب و ناشناخته است.شايد از اين روست كه ما به عنوان شهروندان يك كشور در حال توسعه ناچار از مواجهه هميشگي با صحنه هاي تكراري و ناراحت كننده در هنگام سفر و مسافرت هستيم.براي دريافت بليط مسافرت نوروزي بايد به روش پيش پا افتاده كشور هاي عقب افتاده در صف هاي طويل از سر و كول هم بالا برويم،به فروشنده التماس كنيم،غرغر راننده را تحمل كنيم.و هزار بدبختي ديگر تابه مقصد برسيم و مثلا از مسافرت چند روزه خود لذت ببريم.توصيف اين لذت با وجود آن مشكلات هميشگي از توانايي اين نوشته بيرون است.فكر كنم براي اين توصيف بايستي به سراغ آن مديراني رفت كه هيچ برنامه خاصي براي بهبود اين وضعيت ندارند.گويا بايستي خود را از اين دلخوشي رها سازيم.ما اصلا چه نيازي به مسافرت داريم .فكر كنم بهترين روش براي كاهش مشكلات همان نرفتن به مسافرت باشد.وقتي آدم قيد مسافرت را بزند طبعا براي تهيه بليط هم با مشكلي مواجه نمي شود،با راننده عصباني برخورد نمي كند،غذاي آلوده و گران غذاخوري هاي بين راهي را نمي خورد،با خودروهاي درب و داغان مسافرت نمي كند و... خوب چه تصميمي بهتر ار اين؟

No comments: