Tuesday, February 28, 2006

قهوه و سيگار زير تيتر

كافه،سيگار و قهوه ،ديوار هاي غبار گرفته و باراني اگر ببارد همراه با نم بخاري كه بر شيشه ها مي نشيند . عبور دختركي گريان با بوي پرتقال. روزنامه هاي كهنه و پوسيده در دست مشتريان روبه رو. گاو نر و مرد كهن در صفحات لعنتي . كافه با بوي سيگار و عطر قهوه اي تلخ
هي مشتري سيگارت را آن طرف بگير اين حوالي دلي آغشته بنزين است، شعله مي كشد

سيگار و قهوه و كافه اي دنج در محله اي بي نام و نشان. مردي بر روي سنگ فرش قدم مي زند . زني آواز نخوانده بر لب نجوا مي كند . فرهاد هم هست با نغمه ي بي رياي آوازش در نيم روزي ملال آور. ما سرفه مي كنيم. ما لعنت مي فرستيم. ما در خود فرو مي رويم . در كنجي پنهان مي شويم . افسرده ، شاد ، ديوانه ،نوميد

در اين حوالي منتظرم

Monday, February 27, 2006

خواننده رمان كيست؟

شنونده قصه همنشين قصه گوست ؛ حتي كسي كه قصه اي را ميخواند ، شريك اين همنشيني است . اما خواننده رمان بيش از هر خواننده ديگري منزوي است (چون حتي خواننده ي يك شعر هم ، گويي براي شنونده اي ديگر ، حاضر است آن را بلند بخواند ) . خواننده ي رمان در انزوا و تنهايي اش با حسادتي بيش از هر كس ديگر به موضوع رمان در مي آويزد ، تو گويي مهياي آن است تا آن را يكسره از آن خويش كند و فرو بلعد . او به واقع ويرانگر است و به سان آتشي كه در هيمه افتد ، مطالب را فرو مي بلعد . آن حس تعليق و هيجاني كه در سراسر رمان جاري است ، درست به سان بادي است كه زبانه آتش را تندتر و بازي شعله ها را تيز تر مي كند

والتر بنيامين

والتر بنیامین و رمان

واتر بنیامین در مقاله ای که درباره ساختار قصه گویی در آثار" لسکوف" نوشته نظرات بسیار زیبایی در مورد رمان ارایه می دهد.این مقاله زیبا در ارغنون شماره 9/10که "درباره رمان"نام دارد ترجمه و چاپ شده که میتوانید با مراجعه به این شماره ارغنون آنرا کامل مطالعه کنید.این هم قطعه کوتاهی از آن مقاله؛بخوانید: زادگاه رمان همان فرد منزوی است که دیگر قادر نیست حرف خویشتن را با ارائه ی مثالهایی از
مهمترین دلبستگی هایش بیان کند؛او خود بی بهره از مشورت است و دیگران نیز از مشورت او بی بهره اند .نوشتن رمان بدان معناست که در بازنمایی زندگی بشری در آنچه خاص و قیاس ناپذیر است به افراط مبالغه کنیم . رمان در متن غنای زندگی و از رهگذر بازنمایی این غنا ، گواه و سندی از پریشانی و سر در گمی ژرف زندگان ارائه می کند

Thursday, February 23, 2006

بچه کشی یا مونولوگ یک زن

داستانی از"پتر تورینی" نویسنده اتریشی ترجمه شده که ارزش خواندن دارد بخوانید

Tuesday, February 21, 2006

داستانهايي از نويسندگان زن آمريكاي لاتين در بازار كتاب

انتشارات "نوروز هنر" كه چندي است در زمينه ادبيات داستاني به خصوص ادبيات دنياي اسپانيايي زبان مشغول فعاليت است. طي چند روز گذشته پنجمين اثر از مجموعه اي با نام ادبيات اسپانيايي را روانه بازار كتاب كرده است . اين اثر كه" دوازده داستان از نويسندگان زن آمريكاي لاتين" نام دارد مجموعه اي بسيار زيبا از آثار نويسندگاني است كه در مواردي براي ما ناشناخته اند . مترجمان اين كتاب182 صفحه اي "فاطيما اورنر سوله و مريم اورنر سوله " هستند . مترجمان در ابتداي هر داستان با چاپ عكس نويسنده و زندگينامه اي كوتاه بخشي از گفتگوهاي اين نويسنده ها را نيز ترجمه و چاپ كرده اند كه مي تواند نقش مهمي در آشنايي خواننده ايراني با اين نويسندگان داشته باشد . براي آشنايي با اين اثر بخشي از داستان "دختر بچه بد" اثر "نسرات اردنييث بيلا " نويسنده زن كلمبيايي را در انتخاب كرده ام .با اين توضيح كه اين اثر درخشان نمونه بسيار جالبي است براي بررسي منتقداني كه در حوزه نقد فمينيستي فعاليت ميكنند
ميخواهم دختر بچه بدي باشم و هيچ وقت ظرفها را نشويم و از خانه فرار كنم . تكليف هايم را به كسي توضيح نمي دهم، تختخوابم را هم مرتب نمي كنم . نمي خواهم در بالكن آه بكشم و اشك هايم را نگهدارم و منتظر پدرم بمانم . نه با مامان و نه با هيچ كس ديگر . وقتي يك دختر بچه ي بد باشم فرياد خواهم كشيد ، تا ويران شدن خانه به همراه داد و فرياد ، گريه سر خواهم داد . وقتي دختر بچه ي بدي بشوم ديگر حالت تهوع نخواهم داشت و بالا نخواهم آورد، گشت ها و دورهايي را كه نمي خواهم ، نخواهم زد، چون سوار ماشيني كه نمي خواهم و دوست ندارم نخواهم شد ، و چيزهايي را كه دوست ندارم نخواهم خورد ، و حتي اگر كسي به من بگويد اگر بالا بياوري بايد قورتش بدهي نخواهم ترسيد ،با اين كه بابا را مجبور نمي كنند كه آن را قورت بدهد . من دختر بدي خواهم شد و فقط موقعي كه دلم بخواهد بالا خواهم آورد ، و نه وقتي من رامجبور به غذا خوردن بكنند
با اثري از مداد قرمز در بلوز ، باز خواهم گشت ، بوي تند عرق و مشروب خواهم داد و با لباسهاي كثيف خواهم خوابيد و تا همه ي افراد خانواده ام را از خواب بيدار نكنم ،خر و پف خواهم كرد .هر كدام ساكت در كنج خود ، در حال استنشاق ترس . مي خواهم لولو خرخره باشم و همه ي بچه ها را بخورم ، مخصوصا آنهايي را كه وقتي من خر وپف مي كنم و خفه مي شوم نمي خوابند . چون بچه هاي بز دل مرا خشمگين مي كنند . من بچه هاي بد مي خواهم ، و يك دختر بچه بد مي خواهم كه از هيچ چيز نترسد . نه براي او نقاشي مهم باشد نه خون ، و براي به جا گذاشتن اثر خود سنگ را به نان ترجيح مي دهد ، با ستاره ها زوزه مي كشد و به همراه گربه اش كنار آتش مي رقصد . اين دختري است كه مي خواهم بشوم . دختر شجاعي كه مي تواند در ها و دهن ها را باز و بسته كند . گفتن آره و نه ، موقعي كه ميل داشته باشد و و وقتي بخواهد ، بداند . يك دختر خيس ،با پاهاي مرطوب در يك گودال اشك ، با چشم هاي آتشين

اين بخشي از داستان "دختر بچه ي بد " بود كه در اين مجموعه چاپ شده و شما مي توانيد آنرا از كتاب فروشي ها تهيه كنيد

Saturday, February 18, 2006

قهرمانان و گورها اثر" ارنستو ساباتو" در بازار كتاب

انتشارات نيلوفر در ادامه چاپ آثار ارزشمند ادبي اثر با ارزش ديگري را اين بار در حوزه ادبيات آمريكاي لاتين چاپ و روانه بازار كتاب كرده است. اين اثر ارزشمند كه "قهرمانان و گورها" نام دارد،يكي از آثار" ارنستو ساباتو"نويسنده بزرگ آرژانتيني است كه با همت " مصطفي مفيدي" به فارسي برگردانده شده است . ترجمه فارسي اين اثر 597صفحه است كه يك مقدمه چند صفحه اي نيز به آن الحاق شده است
ارنستو ساباتو رمان نويس، منتقد ادبي ، و مبارز سياسي آرژانتيني در 24 ژوئن 1911 در روخاس بوئنوس آيرس آرژانتين به دنيا آمد . وي يكي از روشنفكران برجسته آرژانتين است كه هم به شيوه ي سورئاليسم و هم در سبك و سياق تفسير واقعي پديده ها در زندگي واقعي و خيالي قلم مي زند
با تهيه اين اثر زيبا كه از همان فضاهاي آشنا و اصيل خاص نويسندگان آمريكاي لاتين برخوردار است روزهاي خوبي در پيش خواهيد داشت

Wednesday, February 15, 2006

لذت های مقاومت یا مقاومت در برابر لذت از دیدگاه فوکو

فوکو می گوید هرجا گفتمانی حضور داشته باشد، بین کسانی که آن راکنترل می کنند(یعنی کسانی که برای آنچه درآن قابل گفتن است محدودیت قائل می شوند)و آنهایی که حق اظهار وجود از طریق آن گفتمان را ندارند تضاد ایجاد می شود. هر جا سرکوب وجود داشته باشد،سرنگونی نیز وجود دارد . هر قدر هم یک حکومت وحشتناک باشد ، باز هم مردم راههایی برای مقاومت پیدا می کنند . در حقیقت ، این دو لازم و ملزوم یکدیگرند . جامعه بدون سرنگونی ، چیزی برای سرکوب ندارد و بدون سرکوب هم ، چیزی برای سرنگونی وجود ندارد . بنابر این برخی از اعمال جنسی متمردانه( مانند خود آزاری جنسی و سادومازوخیسم) را می توان نتیجه ظلم دانست ، نه قربانی صرف آن . فوکو این حالت را "انگیزش دوگانه"ی روبه رشد قدرت به لذت یا لذت به قدرت می نامد


گلن وارد ، پست مدرنیسم ، فصل هفتم ، صفحه ی 196، نشر ماهی

Monday, February 13, 2006

تنهایی

جهان به برگ در باد مانده بیدی لرزان بر حاشیه رودخانه نمی اندیشد

Tuesday, February 07, 2006

با كافكا به سير جهان برويم

تعطيلات و باز هم كمبود آزاردهنده بليت.تكراري و ملال آور.سالهاست كه با خودم عهد كرده بودم در تعطيلاتي كه با حركتي توده وار به قصد مسافرت همراه مي شود جايي نروم . بمانم سر جايم و با همين اندك امكاناتي كه در اختيار دارم زندگي كنم و همين كه همه خلايق راه خود را گرفتند و
رفتند ‘ اگر امكان داشت به يك طرفي بروم و سر از جايي در بياورم. علت اين اقدام نه از سر خود خواهي و تافته جدا بافته بودن كه بيشتر ناشي از مايوس شدن از يافتن بليت سفر در چنين مواقعي است . فكر كنم همه كساني كه از داشتن اتومبيل شخصي به هر دليلي محرومند با اين موضوع به نوعي درگير شده باشند. بگذريم ‘ بعد از مدتها به چند دليل سفرم با تعطيلات گره خورده . اين وضعيت تا حدودي جبري شرايطي جلوي پايم نهاده كه بايد به هر طريقي كه شده خود را به خرم آباد برسانم . طبق معمول بليت ها فروخته شده و اتوبوسها از انبوه هموطنان لب پر مي زند. ناوگان حمل و نقل كشور هنوز هم توانايي پاسخ گويي به نياز هاي مردم را ندارد و هزار كوفت و زهرمار ديگر...در چنين وضعيتي شما اگر به جاي من بوديد چه كتابي را براي مطالعه پيشنهاد مي كرديد؟ من كه فكر مي كنم بهتر است به سراغ "كافكا " بروم و براي لحظاتي از جهان واقع و امر معمول فاصله بگيرم . باران هم كه ريز ريز و قشنگ مي بارد . سيگار هم كه هست . "سياوش جمادي" دستانم را ميگيرد و براي "سيري در جهان " اين اعجوبه ادبيات راهنمايم مي شود.جهان كافكا جهان تعليق است. جهاني سردو دهشت آفرين. در چنين فضاي پر تعليقي كه بي شباهت با جهان داستان هاي او نيست همان بهتر كه به سراغ " سيري در جهان كافكا" به قلم " سياوش جمادي " برويم و براي لحظاتي به وضعيت خود فكر كنيم.اين كتاب از سوي انتشارات ققنوس چاپ و مدتهاست كه در بازار كتاب توزيع شده است

Monday, February 06, 2006

پيشنهاد مطالعه آخر هفته : " بازي آخر بانو" نوشته ي بلقيس سليماني

بلقيس سليماني در ميان اهل كتاب به يك منتقد ادبي شهره است. همه دوستاني كه با مجلات ادبي در ارتباط اند حتما به خاطر مي آورند كه سليماني در يكي از جلسات كتاب ماه ادبيات و فلسفه به همراه دكتر حسين پاينده ‘ دكتر حق شناس و فتح الله بي نياز كتاب" عادت مي كنيم" اثر زويا پيرزاد را چگونه نقد و حلاجي كرد
به هر حال خانم سليماني اخيرا اولين رمان خود را با عنوان " بازي آخر بانو" توسط انتشارات ققنوس چاپ و روانه بازار كرده است. زبان به كار گرفته شده در اين اثر زباني ساده است كه از زاويه ديد اول شخص روايت مي شود. داستان از ساختاري قصه گو برخوردار است و زبان در بعضي قسمت ها سيال ذهن مي شود.بااينكه مطالعه اين اثر را تازه شروع كرده ام و طبيعتا چيز چندان زيادي نمي توانم در مورد آن بگويم اما در همين بخش اول مي توان به مضمون مناقشه بر انگيز ‘ و در عين حال بسيار پر اهميت آن پي برد.فضاي اول انقلاب و نوع نگاه انقلابيون در آن مقطع تاريخي خاص در همين بخش نخست داستان به خوبي قابل مشاهده است
پيشنهاد مي كنم اگر براي روزهاي تعطيل خود به دنبال مطالعه ي كتاب هستيد به سراغ اين اثر خانم سليماني رفته و با تهيه آن از بازار كتاب براي لحظاتي خود را از قيد و بند واقيت موجود رها ساخته به دنياي مجازي ادبيات پاي بگذاريد

Sunday, February 05, 2006

ماركس فيلسوف در كتابي ديگر

كتاب "ماركس پس از ماركسيسم" نوشته " تام راك مور " با ترجمه "شهريار خواجيان " از سوي انتشارات " بازتاب نگار " چاپ و روانه بازار كتاب شد. اين كتاب تبييني است در نگاهي ديگرگونه به ماركس . كتاب خواننده را تشويق به درك ماركس از راههاي جديد مي كند. راههايي كه ديگر با موانع تفسير هاي ماركسيسم سياسي كه مدتها بر مباحث ‘ ماركسيستها و غير ماركسيستها سايه افكنده بود . ‘ روبه رو نيست . اين كتاب شرح گسترده و قابل فهمي از فلسفه ماركس به دست مي دهد و بر رابطه ي وي با هگل تاكيد مي كند . نويسنده استدلال مي كند كه نفوذ ماركسيسم سياسي ‘ بينش فلسفي ماركس را محو ‘ دگرگون ‘ كژتاب و غير قابل دسترسي مي سازد ‘ و تمركز آن بر بازيابي انديشه هاي فلسفي ماركس ‘ نه در تضاد كه در چارچوب گسترده ي هگلي است

Friday, February 03, 2006

لحظه اي با كافكا

ريه هاي ما قرار است چه بكنند؟ اگر آنها تند نفس بكشند خودشان را با سم هاي داخلي مسموم مي كنند؛ اگر كند نفس بكشند از هواي تنفس نكردني خفه مي شوند‘ از چيزهاي برآشفته و به خشم آمده ‘ ولي اگر بكوشند كه آهنگ خودشان را جست و جو كنند ‘ از همين جستجو هلاك مي شوند


كافكا‘ وصف يك پيكار‘ ترجمه امير جلال الدين اعلم‘انتشارات نيلوفر

Wednesday, February 01, 2006

اكنون" باكره و كولي "د.اچ.لارنس "باترجمه "ميرعباسي"در دسترس شماست

باكره و كولي يكي از برجسته ترين آثار "د.اچ . لارنس" نويسنده بزرگ انگليسي در سده بيستم چندي است كه با ترجمه خوب و روان مترجم برجسته كشور مان آقاي " كاوه مير عباسي" ترجمه و از سوي انتشارات "لوح فكر" چاپ و روانه بازار شده است. مير عباسي در موخره اي كه در انتهاي اين اثر چاپ كرده به ذكر شرح حال لارنس و اين اثر پرداخته كه براي آشنايي با اين نويسنده بزرگ مطلب باارزشي به شمار مي آيد .د. اچ لارنس عليرغم شهرت فراواني كه در كشور هاي آنگلو ساكسون داشته در كشور ماآنگونه كه بايد شناخته شده نيست. حال آنكه بيشترين تحقيق و پژوهش را در اين كشورها به خود اختصاص داده است . دوستاني كه كتاب با ارزش "مدرنيسم و پست مدرنيسم در ادبيات" را با ترجمه" حسين پاينده" تهيه كرده باشند مي توانند با مراجعه به مقاله اول اين كتاب كه در مورد" طرح در رمان" نوشته شده با شكل كار لارنس و عظمت او و اين اثر بيشتر آشنا شده به شناخت بيشتري برسند . البته در كتاب " مدرنيسم" كه با ترجمه رضا رضايي و از سوي انتشارات ماهي چاپ شده بود اشارات با ارزش ديگري به لارنس و اين كتاب او وجود دارد . "مير عباسي" نيز به قصد شناساندن اين نويسنده بزرگ به مخاطب ايراني در موخره اثر مورد نظر از قول " فرانك ريموند لويس" يكي از برجسته ترين منتقدان انگليسي در قرن حاضر كه لارنس شناس معتبر و بلند پايه اي به شمار مي آيد چنين مي نويسد :باكره و كولي بلند ترين داستان لارنس است ‘ آنقدر بلند كه تا كنون همواره ‘ مانند رمان ‘ به شكل كتابي مستقل منتشر شده و در واقع از برترين رمانهاي لارنس هيچ كم ارزش تر نيست .اين اثر را يكي از برترين نوشته هاي او مي دانم و يقين دارم به تنهاي مي تواند بر نبوغ عظيم لارنس در مقام رمان نويس گواهي دهد .
باكره و كولي تفكر بنيادين و انديشه محوري آثار لارنس را تجسم مي بخشد:عشق جسماني نه فقط با ارزش هاي اخلاقي تضاد ندارد بلكه خود مظهر ارزشي غايي است . در اين داستان ‘ همان مضموني مطرح شده كه در " معشوق ليدي چترلي " بسط و گسترش يافته است . به بياني كلي تر ‘ اينجا شاهد تقابل نيرو هاي حيات بخش - عشق اصلي ترينشان است- و نيروهايي هستيم كه با زندگي خصومت و ستيز دارند
اين كتاب با ازرش چندي است كه در بازار كتاب ايران توزيع شده و در دسترس علاقمندان قرار گرفته است