و انبر دست از جا در رفت و سيم مسي را خراشيد و انفجار،مرد را از زمين بلند كرد و پيش از آنكه بر ديوار بكوبدش، او را از هم دريد و از پس انفجار اول، انفجار هاي ديگري رخ داد و صداي خفهي انفجار از اتاق برخواست و در دل خانه پيچيد و وقتي آتش نشانان رسيدند در را با تبر از جا كندند چون كه از داخل قفل شده بود و بعد، از ميان غبار و دود، پيكر هاي مثله و اثاثهي قطعه قطعه شده و تكهپارههاي لباسها را ديدند،سراسر اتاق غرقه در خون بود
باغ تروتسكي
مجموعه داستانهايي از نويسندگان جهان
مترجمان:محمد رضا فرزاد-نيما ملك محمدي
انتشارات انديشه سازان
ص157
شش جهت است این جهان
-
پدر بزرگم همسن من که بود مرد. دقیقا همین سن. چهل و دو. زود مرد و مرگ
زودهنگامش به نوعی تاریخ نحیف خانواده ما را شکل داده. هر چه میگذرد این را
بیشتر میفهم...
3 weeks ago
No comments:
Post a Comment