روياها مثل صندوق هستند،روياهاي ديگري توي آنها هست. گاهي اوقات پيش ميآيد كه ما به جاي اين كه در روياي اول بيدار شويم در روياي دوم از خواب ميپريم و اين نگرانمان ميكند. در روياي دوم سعي ميكنم او را صدا بزنم، اما جواب نميدهد، صدايم را نميشنود، بعد من بيدار ميشوم و دوباره صداش ميزنم. آغوشم را براش باز ميكنم، بيآنكه بدانم اين روياي اول است و اينبار هم جوابم را نميدهد
كريستينا پري روسي
داستان آستانه
داستانهاي كوتاه آمريكاي لاتين
جلد اول
ترجمهً عبدالله كوثري
نشر ني
ص370
سالهاست زور میزنم اما این دندهی لعنتی جا نمیرود⏤نسخه دوم
-
«اگه مجبور بشم اینو بگیرم باید یه پتو روش بکشم نبینمش.» این را سعید چند
هفته قبل از ناپدید شدنش گفت. از همین جملهی کوتاه که یادم است با مسخرگی
همیشگیاش ب...
4 weeks ago
No comments:
Post a Comment