روياها مثل صندوق هستند،روياهاي ديگري توي آنها هست. گاهي اوقات پيش ميآيد كه ما به جاي اين كه در روياي اول بيدار شويم در روياي دوم از خواب ميپريم و اين نگرانمان ميكند. در روياي دوم سعي ميكنم او را صدا بزنم، اما جواب نميدهد، صدايم را نميشنود، بعد من بيدار ميشوم و دوباره صداش ميزنم. آغوشم را براش باز ميكنم، بيآنكه بدانم اين روياي اول است و اينبار هم جوابم را نميدهد
كريستينا پري روسي
داستان آستانه
داستانهاي كوتاه آمريكاي لاتين
جلد اول
ترجمهً عبدالله كوثري
نشر ني
ص370
شش جهت است این جهان
-
پدر بزرگم همسن من که بود مرد. دقیقا همین سن. چهل و دو. زود مرد و مرگ
زودهنگامش به نوعی تاریخ نحیف خانواده ما را شکل داده. هر چه میگذرد این را
بیشتر میفهم...
3 weeks ago
No comments:
Post a Comment