تفاوت اينجاست كه تو بيعدالتي وضع ما را چنان ميدانستي كه دلت ميخواست بر آن اضافه هم بكني، اما من فكر ميكردم بايد عدالت را رفعت بخشيد تا بتوان با بيعدالتي جنگيد، خوشبختي آفريد تا بتوان به جهان ناخوشبخت اعتراض كرد...من صرفا ميخواستم انسانها همبستگيشان را دوباره كشف كنند تا بتوانند با سرنوشت نفرتانگيزشان بجنگند
از متن نامه كامو به يكي از دوستانش
به نقل از كتاب فلسفه كامو
ريچارد كمبر
ترجمهي خشايار ديهيمي
انتشارات طرح نو
ص159
سالهاست زور میزنم اما این دندهی لعنتی جا نمیرود⏤نسخه دوم
-
«اگه مجبور بشم اینو بگیرم باید یه پتو روش بکشم نبینمش.» این را سعید چند
هفته قبل از ناپدید شدنش گفت. از همین جملهی کوتاه که یادم است با مسخرگی
همیشگیاش ب...
4 weeks ago
No comments:
Post a Comment