اولئانا عنوان نمايشنامهاي از "ديويد ممت" است كه اين روزها با كارگرداني علياكبر عليزاد در سالن كوچك تئاتر شهر به روي صحنه رفته است. اين نمايشنامه كه كارگردان از آن به عنوان نمايشي در جهت توصيف قدرت وربط آن با جنسيت نام برده ، به هيچ وجه نمايشي در جهت توصيف قدرت و جنسيت اعمال شده در روابط ميان آدميان نيست. نمايشنامه بيشتر جستجويي مردانه و البته بدبينانه در فهم اين پرسش است كه اگر روزي زنان قدرت را به دست گيرند ، چه اتفاقي ميافتد؟ براي رسيدن به اين نكته "ممت"نمايشنامه را در دو پاره طراحي كرده است. پاره اول داستان، از رابطه دانشجوي زني با استاد خبر ميدهد كه در آن استاد در مقام و جايگاه بالاتر نسبت به دانشجو سلطه و قدرت خود را اعمال ميكند. كنش اعمال شده از سوي وي در راستاي دستيابي و اعمال رابطه جنسي بر دختر ميچرخد. در بخش دوم با به نتيجه رسيدن شكايت دانشجوي زن ، شاهد خلع مقام استادي از مرد داستان هستيم.از اينجا به بعد عرصه اعمال قدرت نمادين به دست زن ميافتد. در نتيجه ماجرا به همانگونه كه از سوي استاد در بخش نخست پيش رفت ، جلو ميرود. در برخي موارد نحوه اعمال قدرت شكلي بدتر هم به خود گرفته تا نشان داده شود كه استيلاي چنين قدرتي از سوي جنسيت زنانه تا چه اندازه ميتواند پيچيده تر هم انجام گيرد.هر يك از وسايل مورد استفاده در صحنه نمايش در معنايي استعاري و نشانه شناختي در پيوند با همين مفاهيم مورد استفاده قرار ميگيرند.در اين متن قدرت به عنوان امري ثابت در نظر گرفته شده كه تغييرات اعمال شده حول محور آن اتفاق ميافتد. زن ماجرا در اين نمايش در مقام قدرت با همان منطق مردانه آيين آن را اعمال ميكند. به جرات ميتوان گفت تمامي متن" ممت" نقدي است بر جريانهاي فمينيستي معاصر و ضديتي كه با تلاشهاي اجتماعي آنها دارد.اين موضوع در پاره دوم نمايش كاملا مشخص است. روش زيركانه "ممت" در طرح مكالمه گونه بودن نمايش نيز كمك چنداني به فرار ازپنهان سازي اين ايده نميكند و اين تلاش او معضل جنسيت گرايي مردانه را در سراسر نمايشنامه حل نميكند. در اين نمايشنامه هيچ نشاني از آنچه فوكو عملكرد تكنولوژيهاي سياسي در سراسر پيكر جامعه ميناميد و معتقد بود كردارهاي ما در درون آن شكل ميگيرند ديده نميشود.نقد عملكرداين تكنولوژيها در جوامع امروزي امري بسيار مهم و كليدي لقب گرفته، با اين حال به بهانه اين نقد نميتوان با طرح شكلي آرماني از اعمال قدرت و جنسيت نهفته در آن به نقد تلاشهاي انساني جنبشهاي زنان در جوامع معاصر پرداخت. اين موضوع اتفاقي است كه در اولئانا رخ نميدهد.موقعيت فرضي زن براي اعمال قدرت، در نهايت با عمل خشونتآميز مرد ماجرا به پايان ميرسد تا قدرت امر مذكر در سراسر متن در يك موقعيت رواني پيچيده توجيه شود.اولئانا متني سهل و ساده دارد، اما به هيچ وجه نمايشنامه قابل دركي نيست. "ممت"با اين نوشته به نقد جرياني ميپردازد كه تمامي تلاش خود را بر روي كسب حقوق اوليه انساني خويش نهاده و كسب قدرت برايش تنها به منظور دستيابي به اين حقوق معنا ميدهد. بنابراين نقد اولئانا را نميتوان تلاشي در جهت نقد مفهوم ناب قدرت دانست. اين نمايشنامه پيش از هر چيز نشان از هراس بيمارگونه و پنهاني دارد كه در جوامع معاصر ديده ميشود ودر داوري نهايي خويش فرض را بر خطرناك شمردن اعمال قدرت از سوي زنان گرفته و با اين فرض ، ادامه سلطه جوامع مردسالار و ايدئولوژي مردانه در اين جوامع را توجيه ميكند. متن ممت از اين زاويه متني است در جهت تثبيت وضعيت موجود و پايان دادن به هر گونه حركت اعتراضي نسبت به ساختار مسلط مردسالار
شش جهت است این جهان
-
پدر بزرگم همسن من که بود مرد. دقیقا همین سن. چهل و دو. زود مرد و مرگ
زودهنگامش به نوعی تاریخ نحیف خانواده ما را شکل داده. هر چه میگذرد این را
بیشتر میفهم...
3 weeks ago
No comments:
Post a Comment