در اين دنيا هر آفريدهاي پناهگاهي دارد، تكيهگاهي دارد، و شاخهاي دارد كه در آن چنگ بزند. و انسان ندارد. در اين دنيا آنكه تنهاست، بي كس و كار است،بيچاره است، تنها آري انسان است.هر كس، هر چيزي زندگي و بيمرگي دارد و انسان ندارد. درختان، پرندگان، گياهان، مار و مور ملخ هيچ يك، هيچ كدام نابود نميشوند. اما انسان محكوم به نابودي است. زيرا انسان از خود شروع ميشود و در خود خاتمه مييابد. اين چنين تنهايي، اين چنين بيكس و كارييي تنها خاص خداست. در دلسوزي انسان به خودش، و در پناه جستن او به اين دلسوزي، تحقيري، تملق و زبونييي نهفته است
ياشار كمال
اربابهاي آقچاساز
ص12
شش جهت است این جهان
-
پدر بزرگم همسن من که بود مرد. دقیقا همین سن. چهل و دو. زود مرد و مرگ
زودهنگامش به نوعی تاریخ نحیف خانواده ما را شکل داده. هر چه میگذرد این را
بیشتر میفهم...
3 weeks ago
No comments:
Post a Comment