Monday, December 18, 2006

روش‌هاي نا فرماني مدني از نگاه وودي آلن

اعتصاب غذا:در اين روش،ستم‌بران آن‌قدر غذا نمي‌خورند تا خواست‌شان برآورده شود.سياستمداران مكار هم غالبا بيسكويت و يحتمل پنير چدار دم دست آنها مي‌گذارند، اما ستم‌بران بايد مقاومت كنند. اگر حزب حاكم، بتواند اعتصاب‌كنندگان را وادار به خوردن چيزي كند، براي خواباندن شورش مشكل چنداني نخواهد داشت. و اگر بتوانند اعتصاب‌كننده را وادار به خوردن كنند و صورت حساب را هم كش بروند، مطمئنا برنده شده‌اند. در پاكستان، دولت با توليد نوعي غذاي استثنايي از گوشت گوساله فرد اعلا، يك اعتصاب غذا را شكست. اين غذا آنقدر دل‌چسب بود كه هيچ‌كس دلش نمي‌آمد آن را پس بزند؛اما چنين غذايي نادرالوجود است
مشكل اعتصاب غذا در اين است كه پس ازچند روز آدم حسابي گرسنه‌اش مي‌شود؛ مخصوصا وقتي كه ماشين‌هايي با بلند‌گو در خيابان راه بيفتند و بگويند:"اووم...چه جوجه‌ي خوشمزه‌اي-اووم...عجب نخود‌هايي...اووم..." شكل تعديل شده‌ي اعتصاب غذا براي كساني كه عقايد سياسي‌شان چندان افراطي نيست، ترك عادت خوردن سبزي‌خوردن با غذاست. همين حركت كوچك، اگر درست به كار گرفته شود، مي‌تواند اثر عظيمي بر حكومت بگذارد. معروف است كه اصرار مهاتما گاندي در خوردن سالادهايش ، بدون اين‌كه آنها را هم بزند، دولت انگليس را از زور خجالت وادار به دادن امتياز‌هاي زيادي كرد. كار‌هاي ديگري كه در كنار غذا نخوردن مي‌توان انجام نداد به شرح زير است: بازي حكم، لبخند زدن، مثل لك لك روي يك پا ايستادن
اعتصاب نشسته: به طرف محل انتخاب شده برويد و بعد بنشينيد، اما خوب روي زمين بنشينيد. وگرنه چمباتمه زده‌ايد و اين وضعيت هيچ امتياز و ارزش سياسي ندارد، مگر اين كه حكومت هم چمباتمه بزند.(و اين وضعيتي نادر است، هر چند يك حكومت هم گاهي وقت‌ها در هواي سرد قوز مي‌كند.)شگرد اعتصاب نشسته اين است كه تا گرفتن امتياز، نشسته بمانيم؛ و اما مثل مورد اعتصاب غذا، حكومت با توسل به وسايل ظريف، سعي خواهد كرد اعتصاب كنندگان را وادار به ايستادن كند. آن‌ها ممكن است بگويند:"خب، همه برپا. كافه تعطيل است." يا:ممكن است يك دقيقه سر‌پا بايستيد. فقط مي‌خواهيم قدتان را اندازه بگيريم
تظاهرات و راهپيمايي: نكته كليدي در مورد تظاهرات اين است كه بايد ديده شود، چرا كه از معناي"تظاهرات" چنين بر مي‌آيد. اگر كسي دور از چشم ديگران و به طور خصوصي در خانه‌اش تظاهرات كند، اين از لحاظ فني"تظاهرات" نيست، بلكه"حركتي ابلهانه" يا "رفتاري خركي " است
نمونه‌ي عالي تظاهرات، ميهماني چاي بوستون بود كه آمريكايي‌هاي خشمگين در هيات سرخپوستان، چاي انگليسي‌ها را در بندر به آب ريختند. بعدا سرخپوستان در هيات آمريكايي‌هاي خشمگين، خود انگليسي‌ها را در بندر غرق كردند.به دنبال آن، انگليسي‌ در هيات بسته‌هاي چاي همديگر را غرق كردند و سر انجام سربازان مزدور آلماني ملبس به لباسهايي از زنان تروا، به دليلي نا معلوم توي آب‌هاي بندر پريدند
موقع تظاهرات، خوب است پلاكادري با خود برداريم كه موضع ما را مشخص مي‌كند. بعضي مواضع پيشنهادي عبارتند از
ماليات ها را كم كنيد
ماليت‌ها را زياد كنيد
از نيشخند زدن به ايراني ها دست برداريد
روش‌هاي متفرقه‌ي نا فرماني مدني:"جلوي در ورودي تالار شهر بايستد و كلمه‌ي"دسر" را به آواز آن‌قدر بخوانيد تا خواست‌تان بر آورده شود
با هدايت يك گله گوسفند به مركز خريد شهر، گره ترافيك را كور كنيد
به اعضاي" تشكيلات" تلفن كنيد و توي گوشي به آواز بلند بخوانيد: بس، تو ديگه هست زن من
لباس پليس بپوشيد و بعد لي لي كنيد
وانمود كنيد سيب زميني هستيد، اما آدمهايي را كه از كنارتان مي‌گذرند با مشت بزنيد
بي بال و پر
طنزهاي وودي آلن
ترجمه‌ي محمود مشرف آزاد تهراني
نشر ماه ريز
ص100-103

No comments: