Saturday, October 21, 2006

دزدي آشكار صفحه ادبيات روزنامه آينده نو

بي‌اخلاقي عنوان درشتي‌است.دوست نداشته و ندارم كسي را با اين عنوان مورد خطاب قرار دهم. اما راه و رسم زندگي اين زمانه انگار به گونه‌اي پيش مي‌رود كه گاهي ناچار از به كار بردن اين عنوان مي‌شويم. پيش از اين شنيده‌بودم كه دوستاني چند از اين كه مطالبشان بدون اجازه در نشريات مختلف به چاپ رسيده ناراحت مي‌شوند، اما فكر نمي‌كردم روزي خود نيز در چنين وضعيتي قرار گيرم. قصد طولاني كردن اين نوشته را ندارم. تنها غرض اشاره به يك نمونه ديگر از اين سرقت‌هاي اينترنتي‌است كه اين روزها انگار به رسم معمول روزنامه‌هاي كشور ما تبديل شده است. بدون آنكه ذكر منبعي صورت گيرد.زماني كه سايت ادبي قابيل فعال بود مطلبي را در نقد كتاب اينك دانمارك نوشته محمد آصف سلطان زاده براي اين سايت آماده كردم.آن مطلب در قابيل منتشر شد و گذشت. انتخاب اين سايت فعال ادبي براي چاپ آن مطلب با عنوان" در کجای جهان ایستاده ایم"از روي اعتقادي بود كه به فعاليت حرفه‌اي آن سايت داشته و دارم. با اين كه در حال حاضر فعاليت آن سايت متوقف شده اما اگر باز هم به فعاليت خود ادامه دهد و من نيز مطلبي براي انتشار در حوزه ادبيات داشته باشم باز هم قابيل را مطمئن‌ترين رسانه براي انتشار آن مي‌دانم و به هيچ وجه حاضر نيستم نقد خود را به روزنامه‌هايي بدهم كه هيچ گونه قاعده اخلاقي را رعايت نمي‌كنند و به آن پايبند نيستند. حال بعد از گذشت سالي از نوشتن و انتشار آن متن در قابيل، روزنامه آينده نو كه و مسئولان سرويس ادبيات اين روزنامه بدون هيچ گونه اجازه‌اي و حتي بدون ذكر منبع اقدام به انتشار آن مطلب كرده‌اند.تاريخ را هم اگر نگاه كنيد 30 مهر را بر پيشاني خود دارد. من نمي‌دانم چه عنواني به اين سرقت بدهم كه روزنامه نگاران برجسته و مشهور فعال در صفحه ادبيات اين روزنامه ناراحت نشوند. اما تا آنجايي كه خود بعد از سالها فعاليت در حوزه روزنامه نگاري آموخته‌ام به اين كار علاوه بر برچسب غير اخلاقي بايستي چند عنوان زيباي ديگر نيز افزود. ادب مانع از به كار بردن اين عناوين مي‌شود . بگذار چنين افرادي در توهم روزنامه نگار بودن باقي بمانند، بگذار اين توهم چون خوره سر تا پاي آن تحريريه را بگيرد، بگذار خراب شود اين ملك كه روزنامه نگارش به آشنا ترين دزد اين حوالي‌ تبديل شده است.مي‌ماند آنكه بنده نه اين روزنامه را صاحب صلاحيت حرفه‌اي براي چاپ مطلب خود مي‌دانم و نه هرگز حاضر به چاپ مطلب در صفحات ادبيات روزنامه‌اي مي‌شوم كه هيچ گونه آشنايي با اعضاي آن ندارم.جالب آنكه طرف برداشته به دلخواه خود براي مطلب دزدي ميان تيترهايي انتخاب كرده كه من هيچ ربطي ميان انتخاب آن ميان تيتر ها با مطلب خود نمي‌بينم. بي شرمي و وقاحت هم حدي دارد به خدا

No comments: