Sunday, October 08, 2006

بازي

اينجا خانه است:خانهً سبز و سپيد،با در سرخ ، بسيار دل‌انگيز.اين خانواده در اينجا زندگي مي‌كند. مادر،پدر،ديك و جين در اين خانهً سبز و سپيد زندگي مي‌كنند و بسيار خوشبخت‌اند. جين را ببين؛لباس قرمز به تن دارد؛دلش مي‌خواهد بازي كند. چه كسي با جين بازي خواهد كرد؟ گربه را ببين؛ ميو ميو مي‌كند. بيا بازي كن!بيا با جين بازي كن. بچه گربه بازي نمي‌كند . مادر را ببين!مادر بسيار مهربان است. مادر،با جين بازي مي‌كني؟مادر مي‌خندد. بخند مادر، بخند!پدر را ببين. درشت هيكل و نيرومند است. پدر،با جين بازي مي‌كني؟پدر لبخند مي‌زند. لبخند بزن پدر، لبخند بزن!سگ را ببين!سگ عو عو مي‌كند. دلت مي‌خواهد با جين بازي كني؟سگ را ببين كه مي‌دود. بدو سگ، بدو!نگاه كن!دوستي دارد مي‌آيد. آن دوست با جين بازي خواهد كرد. آن دو با هم بازي جانانه‌اي خواهند كرد. بازي كن جين، بازي كن!


توني موريسون
آبي‌ترين چشم
ترجمهً نيلوفر شيدمهر و علي جباري
نشر دريچه
ص13

No comments: