براي احمد كايا، براي صداي توفاني و سرودههاي دردناكش.صداي احمد كايا،صداي رنج آدمي و گريهاي است كه از چشم انسان فرو ميچكد.دوست عزيزم محمد مطلق لطف كرده و ترانه اي را كه خيلي دوست دارم و هيچ شبي نيست كه آنرا گوش نكنم ترجمه كرده.از او به خاطر همه چيزهاي خوب تشكر ميكنم.با اين كه يك كلمه تركي نميدانم، اما موسيقي و ترانه و آواز كايا را دوست دارم. كلماتي كه از حنجرهاش بيرون ميخزد،كلمه نيست، زخم و خنجر و شعله است.صداي كايا را دوست دارم. با آن ترنم هميشگي و شعلهاي كه جان آدمي را نوازش ميكند
اتراقگاه بهار
-
حالا چند هفتهایست که تهرانم. چهار یا شاید هم پنج یا شش هفته. پس فردا هم
برمیگردم لندن پیش دوستدخترم و گربه. دوست داشتم از این سفرم بیشتر بنویسم.
چه مید...
4 months ago
No comments:
Post a Comment