Wednesday, August 23, 2006

بدون شرح

ديروز از صبح چشم‌انتظار تو بودم
مي‌گفتند"نمي‌‌آيد"،چنين مي‌پنداشتند
چه روز زيبايي بود،يادت هست؟
روز فراغت ومن بي‌نياز به تن پوش
امروز آمدي، پايان روزي عبوس
روزي به رنگ صبح
باران مي‌آمد
شاخه‌ها و چشم اندازها در انجماد قطره‌ها
واژه كه تسكين نمي‌دهد
دستمال كه اشك را نمي‌زدايد


آرسني تاركوفسكي
برگرفته از فيلمنامه آينه اثر آندري تاركوفسكي
ترجمهً صفي يزدانيان
نشر ني
ص27

No comments: