كتابفروشي نشر ني، زل زده ام به كتابهاي چيده شده روي ميز و توي غرفهها تا ببينم چه آثار تازهاي روانه بازار كتاب شده است. چشمم ميافتد به بستههايي كه در گوشهاي تل انبار شده و هنوز باز نشدهاند . به عادت هميشه ميروم تا اول به آنها نگاه كنم .فضولي و كنجكاوي در هم ميشود. اول اينكه كتابي از « اروينگ گافمن» جامعهشناس برجسته آمريكايي به چشمم ميخورد.اسم كتاب «داغ ننگ» است. گافمن در اين اثر به تحليل موضوعي جالب ميپردازد كه براي همه ما آشنا است. داغ ننگ خوردن اشاره به وضعيتي است كه انسان به خاطر وجود يك ايراد جسمي، يك ويژگي خاص و يا يك وضعيت ويژه با آن مواجه ميشود و در ميان جامعه انگشتنماي خلق ميشود.تحليلهاي اين اثر فوقالعاده جالبند.« گافمن» از برجستهترين جامعهشناسان قرن بيستم آمريكاست كه به همراه چهرههاي سرشناسي چون ديويد ماتزا، كينگزلي ديويس، نيل اسملسر و همچنين هربرت بلومر يكي از قويترين گروهاي جامعهشناسي دهه1960 آمريكا را تشكيل داد.از اين جامعهشناس بزرگ تاكنون اثري به فارسي ترجمه نشده و تنها در لابه لاي آثار شارحان جامعهشناسي اشارات مختصري به نحوه كار او شده است. با اين حساب چاپ اولين كتاب از اين جامعهشناس بزرگ با ترجمه« مسعود كيانپور» توسط نشر «مركز» ميتواند خبر خوبي براي علاقمندان علوم اجتماعي باشد. اميدوارم اين كتاب به سرنوشت كتاب« طبقه تن آسا» اثر« تورشتاين وبلن» دچار نشود. اين كتاب نيز كه اولين اثر يكي از بزرگترين جامعهشناسان آمريكايي بود چند سال پيش با ترجمه« فرهنگ ارشاد» و توسط نشر ني چاپ شده بود، اما چندان كه بايد و شايد در محافل دانشگاهي معرفي نشد. با اين حال تازگيها همين اثر هم به چاپ دوم رسيده است. در هر حال چاپ اين آثار كلاسيك جامعهشناسي ميتواند براي علاقمندان اين رشته نويد خوبي باشد. در ميان كتابهاي تازه انتشار يافته البته هر از گاه چشم آدم به كتابهايي ميافتد كه غرض ناشر فقط و فقط كسب سود بوده و با اين هدف به روشهايي نه چندان اخلاقياي هم دست زده است. يكي از اين آثار چاپ يك كتاب آشپزي است كه عنوان آشپزي يانگوم را براي آن انتخاب كردهاند. با نگاهي ساده به محتويات اين اثر ميتوان فهميد كه نه تنها هيچ فرقي با ساير كتابهاي آشپزي ندارد،كه به مراتب نازلتر هم هست.حالا آقاي ناشر براي اينكه از جو يانگوم زده جامعه ما سود ببرد، آمده و آشپزي يانگومي را اختراع كرده تا هم به بحران بازار كتاب پايان دهد، هم رقيبي براي ساير كتابهاي عامهپسندي از قبيل« راز» باشد كه تا كنون بيش از هفت ناشر عجيب و غريب ترجمههاي گوناگوني از آن را روانه بازار كتاب كردهاند.در هر حال اميدوارم ذايقه كتابخواني كشور اندكي تغيير كند تا به جاي اين ناشران عجيب و غريب سودجو چند ناشر درست و حسابي از قبل چاپ آثار ارزنده سود برده و از بحرانهاي مالي گوناگون نجات پيدا كنند
سالهاست زور میزنم اما این دندهی لعنتی جا نمیرود⏤نسخه دوم
-
«اگه مجبور بشم اینو بگیرم باید یه پتو روش بکشم نبینمش.» این را سعید چند
هفته قبل از ناپدید شدنش گفت. از همین جملهی کوتاه که یادم است با مسخرگی
همیشگیاش ب...
4 weeks ago
No comments:
Post a Comment