Friday, October 26, 2007

خطر کن

خطر کن، همیشه و در هر حالی. فکر نکن که این مرحله ای که تو در آن قرار گرفته ای آخرین مرحله است. یکبار هم که شده خودت را در موقعیت کسی قرار بده که در موقعیت دشوارتری قرار دارد. اینگونه فکر کن که تو در یک مرحله ماقبل آخر قرار گرفته ای. یک مرحله ماقبل آخر یعنی که یک نفس تا پایان جا داری، پس تلاش کن که از این مرحله تا پایان برای خود راه نجاتی طراحی کنی. به این فکر نکن که از این مرحله تا آن مرحله راهی نیست، به این فکر کن که یک نفس دیگر باقی است . مگر نگفته و نخوانده ای که از این پله تا آن پله فرجی است. پس تلاش کن که راه گشایش در دستان تو باشد نه آن چیزی که به آن فکر می کنی.چند ثانیه وقت داری؟ به این نکته فکر نکن، یک لحظه خودت را در موقعیت کسی قرار بده که فردا صبح قرار است اعدام شود. سخت تر از این که نیست، داستایوفسکی یکبار در این موقعیت دشوار قرار گرفته بود. سه نفری که پیش از او قرار داشتند در برابر جوخه اعدام زانو زدند، بخت و اقبال مانع از اعدام داستایوفسکی شد. ما اینگونه فکر می کنیم، اما همه آثاری که داستایوفسکی بعد از این مرحله خلق کرد ، به نوعی جستجویی بود در یافتن پاسخ این پرسش که چگونه می شود انسان پیش از رسیدن به مرحله آخر خود را به آخر می رساند یا از رسیدن به این مرحله سرباز می زند. خودت را آرام کن. هنوز هم خدا می تواند از حکمی که دیگری بزرگ طراحی کرده بزرگترباشد. پرسش پاسکالی همین است. خود را در موقعیت دشوار گرفتار می بینی، به آن امیدی فکر کن که می تواند این موقعیت دشوار را تغییر دهد. اگر آن امید بزرگ به نتیجه نرسید، در هر حال تغییر چندانی حاصل نمی شود، به هر صورت تو در همان موقعیت دشوار باقی می مانی، اما اگر تغییری صورت گیرد، آن وقت است که باید تغییری آگاهانه در خود به وجود بیاوری. تغییری که با همه تغییرات پیشین تفاوت دارد.خطر کن

No comments: