Monday, October 13, 2008

زنگبار يا دليل آخر،اثر آلفرد آندرش با ترجمه سروش حبيبي منتشر شد


پسر باخود مي‌گفت مي‌سي‌سي‌پي اگر بود چه خوب مي‌شد.اگر چيزهايي كه توي كتاب هكل‌بري فين نوشته راست باشد، مي‌شد خيلي ساده يك بلم رود پيما دزديد و زد به چاك، اما اين جا، توي درياي بالتيك، آدم با بلم به جايي نمي‌رسد. تازه توي درياي بالتيك بلم رود‌پيمايي كه آدم بتواند تر و فرز به هر طرف خواست بپيچد كجا پيدا مي‌شود. اين جاغير از قايق‌هاي سنگين لكنته چيزي نيست.سر از كتاب برداشت. زير پل، آب ترنه، كند و آرام مي‌گذشت. شاخه‌هاي بيد مجنوني بر سر او سايه انداخته و در آب فرو آويخته بود و پيش رويش، در كارخانه پوستگري قديمي، مثل هميشه آب از آب تكان نمي‌خورد. مي سي سي‌پي كجا و انبار زير سقف اين پوستگري متروك، و اين درخت بيد، كنار اين آب كند رو كجا! روي مي سي سي‌پي آدم دور مي‌شد، حال آنكه زير اين بيد، يا در انبار پوستگري فقط مي‌شد پنهان ماند. تازه زير بيد هم فقط تا وقتي، كه شاخه‌هايش برگ داشت و حالا برگريزان بود ، آن هم چه برگ‌ريزاني و برگ‌هاي زرد روي آب قهوه‌اي مي‌رفت.پسر با خود گفت تازه قايم شدن هم كه نشد كار! آدم بايد بگذارد و برود.
آدم بايد از اينجا برود، اما بايد به جايي هم برسد. آدم نبايد كار پدر را بكند.پدر هم مي‌خواست از اينجا فرار كند. اما همه‌اش مي‌رفت وسط دريا، بي‌هدف. وقتي آدم غير از وسط دريا جايي نخواهد برود ناچار هر بار بر مي‌گردد. پسر با خود مي‌گفت آدم فقط وقتي مي‌تواند از اينجا كنده شده باشد كه آن‌طرف دريا به خشكي برسد.
كتاب « زنگبار يا دليل آخر» اثر« آلفرد آندرش» نويسنده آلماني كه به تازگي با ترجمه« سروش حبيبي» از سوي نشر ققنوس چاپ و روانه بازار كتاب شده است با اين مقدمه زيبا شروع مي‌شود.« آلفرد آندرش» به نوشته مترجم كتاب 1914 به دنيا آمد و 1980 از دنيا رفت.توماس مان و ماكس فريش از ستايندگان وي بوده‌اند. او يكي از داستان‌سرايان پيشگام بعد از جنگ آلمان است و همانند هانريش‌بل و گونترگراس از نافذكلام‌ترين و سازنده‌ترين منتقدان دموكراسي نو بال جمهوري فدرال بود.او در مونيخ به دنيا آمد و در جواني در صف كمونيست‌ها مبارزه مي‌كرد. با روي كار آمدن هيتلر در 1933 به داخائو فرستاده شد كه يكي از نگين‌ترين و بدنام‌ترين اسارت‌گاه‌هاي آلمان بود.بعدها از اين اسارت‌گاه بيرونش آوردند و در آغاز جنگ جهاني دوم به جبهه‌اش فرستادند. در 1944 در جبهه ايتاليا موفق به فرار شد و تا سال 1945 به عنوان اسير جنگي در آمريكا در زندان به سر برد. بعد از جنگ به آلمان بازگشت و به روزنامه‌نگاري در نشريات و راديو پرداخت و از مبارزان راه دموكراسي بود.

No comments: