ميشود هنوز چند كلمه ديگري نوشت. نوشت كه دنيا ادامه دارد و چرخ به قرار هميشگي تاريخ ميچرخد و كساني باقي خواهند ماند كه ببينند و براي اين تاريخ شاهد بياورند.ميشود نوشت، آنقدر كه روزي روزگاري بي قراري راه گم كرده گذارش به اين طرفها بيفتد و چشمش به كلمات نسل ما بيفتد. همين است ديگر. تاريخ روزي روزگاري پيش از اين بارها و بارها تصميم خود را گرفته و هر بار به راه خود رفته است و نتيجهاش آن نشده كه ديگران ميپسنديدهاند و در صدد تغييرش برآمدهاند.تاريخ قاضي بيرحمي است
شش جهت است این جهان
-
پدر بزرگم همسن من که بود مرد. دقیقا همین سن. چهل و دو. زود مرد و مرگ
زودهنگامش به نوعی تاریخ نحیف خانواده ما را شکل داده. هر چه میگذرد این را
بیشتر میفهم...
3 weeks ago
No comments:
Post a Comment