اگر همه اقتباسهاي ادبي و تاريخي سينما به مانند فيلم سيصد باشد از اين پس هيچ اقتباس ادبي و تاريخياي را نبايد از چشم سينما ديد و باور كرد.تحريف تاريخ در زمانه كنوني كار سادهاي است تا سينما را در مقام وانموده واقعيت بنشاند و دروغ را به جاي واقعيت به خورد جهانيان دهد. حالا از چشم تاريخ به يك واقعه تاريخي نگاه كنيد تا ميزان صحت يك اقتباس ادبي را با واقعيت تاريخي دريابيد:هنگامي كه پيشرفت سپاه به سوي جنوب از سر گرفته شد هيچگونه دگرگونگي در وضعيت پيدا نشد.از دست رفتن تساليه، لئونيداس را با سيصد سپارتي و چند دسته از همپيمانها به شمال ترموپيلي آورد، ولي شمار اندك آنها بلند فرياد ميزد كه غرض زد و خوردهاي كوچك عقبداران براي عقب انداختن پيشرفت و نه ايستادن پيشرفت سپاه است تا آن كه ديوار باريكه ي گورينت به انجام برسد.اپولون دلفي سرانجام از ترس به ميهنپرستي گراييد و وخشي داد كه يونانيها بايد به بادها نماز برند كه خود را همپيمانان نيرومندي نشان خواهند داد.ناوگان همپيمانان نزديك ارتمسيوم آرايش گرفت ولي يكبار كه علامتهاي آتش از نزديك شدن دستهپيشرو ناوگان پارسي آگاهي داد به اويپوس كه باريكتر بود عقبنشيني كرد. ناوگان بزرگ در فاصلهاي از دماغهي سپياس لنگر انداخت؛سپيده دم باد هلسپنتي از شرق وزيدن گرفت و سه روز پيوسته ميوزيد،و صدها كشتي جنگي،باربري،و قايقهاي غله را شكست. كشتيهاي همپيمانان به ارتمسيوم باز گشتند، ولي حتي اين نشان لطف يزداني كه در ويران ساختن چنين بخش بزرگي از ناوگان دشمن آشكار شده بود لئونيداس را دلگرم نساخت. پلوپونسيها خواستار بازگشت فوري به لاريكه شدند، و تنها پرخاش خشمگين فوكيها و لوكريها شاه را واداشت كه در آنجا بماند و شهرت پس از مرگ به دست آورد.خشايارشاه رسيد و فرمان داد كه ماديان و كاشيان زير رهبري ارتاپانوس به نيروي كوچكي كه در ترموپيلي بود تاخت آورند، ولي آنها كشته و زخمي سنگيني دادند، و سربازان بيمرگ زير فرمان هيدارنس نيز بهتر از آنها از نبرد بيرون نيامدند. آنگاه گزارش رسيد كه راه باريكي از روي تپهها به پشت هست، و بيمرگان نگهبانان فوكي را سپيدهدم غافلگير كردند. سپارتيها كه سرنوشت شوم خود را دريافتند با خشم تند از خود دفاع كردند؛ بسياري از تازندگان كه زير فشار پيش رانده ميشدند زير لگدها مردند يا به دريا انداخته شدند، در ميان آنها دو پسر داريوش از فراتاگونه، دختر برادرش ارتاس،كه نامشان ابروكومس و هيپرانتس بود.سر انجام لئونيداس كشته شد، هيدارنس به عقب لشكر سپارت دست يافت، تبسيها گردن نهادند و داغ زده شدند، و گذر باز شد
همه آنچه گفته شد بر پايه تاريخ هرودوت و از كتاب «تاريخ شاهنشاهي هخامنشي» نوشته« ا. ت . اومستد» مورخ بزرگ غربي نقل شده است. اين كتاب سالها پيش با ترجمه دكتر« محمد مقدم» و از سوي انتشارات «امير كبير»چاپ و روانه بازار كتاب شده و اكنون در بازار موجود است. اين مورخ غربي همه نقل قولهاي اين قسمت را به تاريخ هرودوت ارجاع داده و در آن شكي وجود ندارد. حال اين روايت را با روايت حماسهگونه و سرشار از تحريف فيلم سيصد مقايسه كنيد. در هيچ كجا نيامده كه خشايارشاه با لئونيداس مذاكره ميكند. نبرد در لحظات اوليه به نفع يونانيان پيش ميرود اما با فهم موقعيت سوق الجيشي منطقه اين نيروها از بين رفته و لئونيداس كشته مي شود.سپاه ايران نيز در هنگام حمله آنقدر نيرو داشته كه قسمتي از آنها زير دست و پا له ميشود و اين هيچ ربطي به حماسه سازي مد نظر كارگردان فيلم سيصد ندارد.سيصد در مقايسه با تاريخي كه خود هرودوت نوشته تحريفي بيش نيست. روايتي سهل و ممتنع در فيلمي بسيار كودكانه است. استفاده هوشمندانه از تكنيكهاي كامپيوتري كارگردان فيلم را در به تصوير كشيدن هدف مورد نظر خود به خوبي ياري داده است تا وانموده واقعيت در مقام يك اثر سينمايي به تصوير كشيده شود.سيصد بهرهبرداري خاص از تاريخ در ربط با زمانه كنوني نيز ميتواند باشد، با اين حال پر رنگ نشان دادن وجه حماسي آن به نفع يونانيها آنقدر لوس و اغواگرانه تصوير شده كه اين اثر سينمايي را تا حد يك انيميشن كودكانه پايين آورده است. روايتي نيز كه از زبان راوي بيان ميشود كودكانه بودن بيان موضوع را تشديد ميكند
همه آنچه گفته شد بر پايه تاريخ هرودوت و از كتاب «تاريخ شاهنشاهي هخامنشي» نوشته« ا. ت . اومستد» مورخ بزرگ غربي نقل شده است. اين كتاب سالها پيش با ترجمه دكتر« محمد مقدم» و از سوي انتشارات «امير كبير»چاپ و روانه بازار كتاب شده و اكنون در بازار موجود است. اين مورخ غربي همه نقل قولهاي اين قسمت را به تاريخ هرودوت ارجاع داده و در آن شكي وجود ندارد. حال اين روايت را با روايت حماسهگونه و سرشار از تحريف فيلم سيصد مقايسه كنيد. در هيچ كجا نيامده كه خشايارشاه با لئونيداس مذاكره ميكند. نبرد در لحظات اوليه به نفع يونانيان پيش ميرود اما با فهم موقعيت سوق الجيشي منطقه اين نيروها از بين رفته و لئونيداس كشته مي شود.سپاه ايران نيز در هنگام حمله آنقدر نيرو داشته كه قسمتي از آنها زير دست و پا له ميشود و اين هيچ ربطي به حماسه سازي مد نظر كارگردان فيلم سيصد ندارد.سيصد در مقايسه با تاريخي كه خود هرودوت نوشته تحريفي بيش نيست. روايتي سهل و ممتنع در فيلمي بسيار كودكانه است. استفاده هوشمندانه از تكنيكهاي كامپيوتري كارگردان فيلم را در به تصوير كشيدن هدف مورد نظر خود به خوبي ياري داده است تا وانموده واقعيت در مقام يك اثر سينمايي به تصوير كشيده شود.سيصد بهرهبرداري خاص از تاريخ در ربط با زمانه كنوني نيز ميتواند باشد، با اين حال پر رنگ نشان دادن وجه حماسي آن به نفع يونانيها آنقدر لوس و اغواگرانه تصوير شده كه اين اثر سينمايي را تا حد يك انيميشن كودكانه پايين آورده است. روايتي نيز كه از زبان راوي بيان ميشود كودكانه بودن بيان موضوع را تشديد ميكند
No comments:
Post a Comment