Monday, July 01, 2013

گفتاري از كافكا

ما، ما ديگران، به راستي در بند گذشته و آينده خود هستيم. ما تقريباً همه وقت بيكاري و مقدار زيادي از كارمان را صرف بالا و پايين رفتن موزون آن مي‌كنيم. هر امتيازي كه آينده از لحاظ اندازه دارد، گذشته با سنگيني جبرانش مي‌كند، و دست آخر اين دو تا قابل تفكيك نيستند، جواني پيشين بعدتر مشخص مي‌شود، همچنان كه آينده ، و پايان آينده در واقع از هم اكنون در همه آه‌هاي ما تجربه شده، و بنابراين تبديل به گذشته مي‌شود. پس اين دايره‌اي كه ما بر لبه‌اش حركت مي‌كنيم تقريباً بسته مي‌شود. خوب، اين دايره به راستي به ما تعلق دارد، اما فقط تا زماني به ما تعلق دارد كه ما نزديكش باشيم، اگر فقط يك بار كنار برويم در هر فرصتي كه خود را فراموش كنيم، ديگر در حالتي از پريشان‌حالي،هراس،حيرت،خستگي،آن را در فضا از دست مي دهيم،تاكنون سر در فراز و فرود زمانه كرده بود، حالا به عقب برمي‌گرديم،شناگران پيشين،رهروان امروز، و گم شده‌ايم. ما خارج از چارچوب قانون هستيم،هيچ كس آن را نمي‌داند و با اين همه هر كس با ما چنين رفتار مي‌كند.


كافكا/ يادداشت‌ها / ترجمه‌ي مصطفي اسلاميه/ انتشارت نيلوفر/ ص 34

No comments: