من نیکی بلان هستم. ولی خیلی هم مطمئن نباش. ممکن است یک نفری تو خیابون داد بزند: « هی هری!هری مارتل!» من هم احتمالا جواب می دهم: « چیه؟چی شده؟» منظورم این است که می توانم هر کسی باشم. چه فرقی می کند؟ چه اهمیتی دارد؟
من با استعداد بودم.یعنی هستم. بعضی وقتها به دست هام نگاه می کنم و فکر می کنم که می توانستم پیانیست بزرگی بشوم. یا یک چیز دیگر. ولی دست هام چه کار کرده اند؟ یک جایم را خارانده اند، چک نوشته اند، بند کفش بسته اند، سیفون کشیده اند و غیره. دست هایم را حرام کرده ام. همین طور ذهنم را.
چارلز بوکفسکی
عامه پسند
ترجمه پیمان خاکسار
نشر چشمه
ص 16
سال انتشار1388
من با استعداد بودم.یعنی هستم. بعضی وقتها به دست هام نگاه می کنم و فکر می کنم که می توانستم پیانیست بزرگی بشوم. یا یک چیز دیگر. ولی دست هام چه کار کرده اند؟ یک جایم را خارانده اند، چک نوشته اند، بند کفش بسته اند، سیفون کشیده اند و غیره. دست هایم را حرام کرده ام. همین طور ذهنم را.
چارلز بوکفسکی
عامه پسند
ترجمه پیمان خاکسار
نشر چشمه
ص 16
سال انتشار1388
No comments:
Post a Comment