در غريبستان خاموش
صدايت راميشناسم
گريههايت را نيز
وقتي ميروي
وقتي نميآيي
وقتي در كنج گردابي گير افتادهاي
وقتي همه اطرافت را ديواري فرا گرفته
به جاي قدمهايت مينگرم
آنجا كه بلندي در جاي پاهايت اوج ميگيرد
در سكوت مطلق شهر خاموش
من
صدايت را ميشناسم
وقتي ميروي
وقتي نميآيي
وقتي
تو هستي و ديوار و ديوار
من
صدايت را ميشناسم
من
صدايت را ميشناسم
اتراقگاه بهار
-
حالا چند هفتهایست که تهرانم. چهار یا شاید هم پنج یا شش هفته. پس فردا هم
برمیگردم لندن پیش دوستدخترم و گربه. دوست داشتم از این سفرم بیشتر بنویسم.
چه مید...
4 months ago
No comments:
Post a Comment