توجه به زندگي متفكران بزرگ و دقت در شيوه زيستن آنها ، مي تواند براي بسياري از ما حاوي نكات در خور تاملي باشد . متن كوتاهي كه در اين مورد ارايه مي شود يكي از بسيار نمونه هايي است كه در اين مورد ديده يا شنيده ايم . در اين نوشته" آرنولد روگه " يكي از هم عصران" كارل ماركس" بعد ازديدار با وي به توصيف موقعيت ماركس پرداخته و در گزارش كوتاهي نحوه فعاليت و تمركز اين متفكر بزرگ اجتماعي را اينگونه توضيح مي دهد :"او زياد مي خواند . او به شيوه اي بسيار فشرده كار مي كند . او استعداد شگرفي دارد كه چيز هايي را در يك بازي ديالكتيكي تباه كند ، اما هرگز چيزي را تمام نمي كند ، او هر پاره اي از تحقيق را در اقيانوس تازه اي از كتاب ها غوطه ور مي كند . او پر شور تر و شديد تر از هميشه است، به ويژه زماني كه سختي كار او را بيمار ساخت ، او سه يا حتي چهار شب پيوسته به بستر نرفته است .
شش جهت است این جهان
-
پدر بزرگم همسن من که بود مرد. دقیقا همین سن. چهل و دو. زود مرد و مرگ
زودهنگامش به نوعی تاریخ نحیف خانواده ما را شکل داده. هر چه میگذرد این را
بیشتر میفهم...
3 weeks ago
No comments:
Post a Comment