تعطيلات و باز هم كمبود آزاردهنده بليت.تكراري و ملال آور.سالهاست كه با خودم عهد كرده بودم در تعطيلاتي كه با حركتي توده وار به قصد مسافرت همراه مي شود جايي نروم . بمانم سر جايم و با همين اندك امكاناتي كه در اختيار دارم زندگي كنم و همين كه همه خلايق راه خود را گرفتند و
رفتند ‘ اگر امكان داشت به يك طرفي بروم و سر از جايي در بياورم. علت اين اقدام نه از سر خود خواهي و تافته جدا بافته بودن كه بيشتر ناشي از مايوس شدن از يافتن بليت سفر در چنين مواقعي است . فكر كنم همه كساني كه از داشتن اتومبيل شخصي به هر دليلي محرومند با اين موضوع به نوعي درگير شده باشند. بگذريم ‘ بعد از مدتها به چند دليل سفرم با تعطيلات گره خورده . اين وضعيت تا حدودي جبري شرايطي جلوي پايم نهاده كه بايد به هر طريقي كه شده خود را به خرم آباد برسانم . طبق معمول بليت ها فروخته شده و اتوبوسها از انبوه هموطنان لب پر مي زند. ناوگان حمل و نقل كشور هنوز هم توانايي پاسخ گويي به نياز هاي مردم را ندارد و هزار كوفت و زهرمار ديگر...در چنين وضعيتي شما اگر به جاي من بوديد چه كتابي را براي مطالعه پيشنهاد مي كرديد؟ من كه فكر مي كنم بهتر است به سراغ "كافكا " بروم و براي لحظاتي از جهان واقع و امر معمول فاصله بگيرم . باران هم كه ريز ريز و قشنگ مي بارد . سيگار هم كه هست . "سياوش جمادي" دستانم را ميگيرد و براي "سيري در جهان " اين اعجوبه ادبيات راهنمايم مي شود.جهان كافكا جهان تعليق است. جهاني سردو دهشت آفرين. در چنين فضاي پر تعليقي كه بي شباهت با جهان داستان هاي او نيست همان بهتر كه به سراغ " سيري در جهان كافكا" به قلم " سياوش جمادي " برويم و براي لحظاتي به وضعيت خود فكر كنيم.اين كتاب از سوي انتشارات ققنوس چاپ و مدتهاست كه در بازار كتاب توزيع شده است
شش جهت است این جهان
-
پدر بزرگم همسن من که بود مرد. دقیقا همین سن. چهل و دو. زود مرد و مرگ
زودهنگامش به نوعی تاریخ نحیف خانواده ما را شکل داده. هر چه میگذرد این را
بیشتر میفهم...
3 weeks ago
No comments:
Post a Comment