آلمانيها ميدانند چگونه بايد در جام جهاني بازي كرد. اركسترشان هماهنگ مينوازد، طغيان نميكنند، حاشيه ندارند، احساسي نيستند و با پاهاي قدرتمند در زمين راه ميروند. مردان سرزمين فلسفه و موسيقي خوب ميدانند كه يك تيم براي دستيابي به قهرماني يا رسيدن به ردههاي بالا نياز به روح جمعي دارد. همين است كه در جام جهاني با نظم خاص خود بازي ميكنند. فراز و فرودشان در فاصله هر بازي با بازي ديگر خيلي زياد نيست، ريتم حركتشان تغيير چنداني ندارد و براي بازي در مستطيل سبز از مغز و پاهايشان به يك اندازه استفاده ميكنند.اولين بازي اين تيم در جامجهاني و مقابل استراليا واجد يك نكته غافلگيركننده ديگر هم بود كه ناقض كليشههاي پيشين شد، كليشهاي كه سالهاست در ذهن و زبان برخي تحليلگران با بهانه و بي بهانه بر زبان ميآيد. آن كليشه بحث فوتبال غير زيبا يا نه چندان جذاب آلمان بود كه همواره به مثابه امري محتوم در نظر گرفته ميشد. بازي آلمان و استراليا مثال نقض آن كليشه بود. آلمان زيبا بازي كرد. آنقدر كه جاي خالي بالاك كاپيتان به چشم نيامد. گلهايي كه بازيكنان اين تيم وارد دروازه استراليا كردند درس خوبي براي آنان بود كه همواره از فوتبال مكانيكي اين تيم انتقاد ميكردند.
آلمانها ميدانند در جام جهاني چگونه بازي كنند. آنها حركت پاهاي خود را در كنترل دارند. با فكر راه ميروند. هنرمند اعجوبه ندارند. كسي از داخل اركستر ناگهان جدا نمي شود تا نواي سازش را جدا از گروه به گوش ما برساند. سمفوني اين اركستر كلاسيك شنيدني است.
آلمانها ميدانند در جام جهاني چگونه بازي كنند. آنها حركت پاهاي خود را در كنترل دارند. با فكر راه ميروند. هنرمند اعجوبه ندارند. كسي از داخل اركستر ناگهان جدا نمي شود تا نواي سازش را جدا از گروه به گوش ما برساند. سمفوني اين اركستر كلاسيك شنيدني است.
No comments:
Post a Comment