Sunday, December 24, 2006

معرفي دو كتاب تازه

اگر از نقطه‌اي خارج يك خط صاف،خطي به موازات آن بكشيم، به يك بعد از ظهر آفتابي پاييزي مي‌رسيم. به واقع : آسمان و همه چشم‌هاي آبي، روياي بي ماهي بركه‌ها را منعكس مي كنند و اين‌ها نيز به نوبت، خوش خوشك، كاهلي بعد از ظهر را به حمام مي برند.درختان كور در صفي آرام مي گذرند و بر بالاترين شاخه‌هاشان، برگي درخشان، خش خشي از طلا دارد.خيابان‌ها در فكر ترك شهر و رفتن به ييلاق‌اند، اما چنان كند كه مسافران مرتعش در آفتاب، آنها را به سرعت پشت سر مي‌گذارند.مزارع زرد گون از تپه‌ها بالا مي روند، لاف مي‌زنند و با پاهاي دراز، در انتظار شب، آن جا يله مي دهند. تنها چند سپيدار، خستگي ناپذير، با رمزگان مورس برگي، تلگراف مي‌زنند. نفس موزون بعد از ظهر، و همه ي چيزهاي ديگر، هماهنگ مي‌تپند.من،به كف دست عصاي بي برگم را گرفته‌ام.سينه اي نجوا كنان در آفتاب خوابيده. همه پنجره‌ها مژگاني مثل زنان دارند.برج كليسا، چون انگشت نشانه،رو به سوي آخرين ابر سفيد كوچك دارند. سوت پس از هياهو؛ بعدش مسيح مي‌گذرد و صدا مي‌فروشد. چكاوك، منقار ساعت هفت را مي بوسد. رگباري از خروس‌هاي بادنما در هواست.گوش هاي قاطري-كه خودش را نمي‌توان ديد- شب را به خود باز مي‌خوانند. نور روي يقه ام رنگ مي بازد. ساعتي است كه تولد تنهاي چراغ‌هاي خيابان آغاز مي شود. كسي كليد ستاره را مي‌زند. و اين چيزي است كه قصد اثباتش را نداريم.اين قطعه كوچك ، بخش كوتاهي از كتاب " بو نوئلي‌ها" است كه به تازگي از سوي نشر چشمه و با ترجمه"شيوا مقانلو"منتشر شده است.اين كتاب منتخب كوچكي است از نوشته‌هاي بونوئل. اين نوشته‌ها كه در قاب نظم و نثر نگاشته شده اغلب سورياليستي اند. نشر قصه نيز در روزهاي گذشته كتابي ديگر از "ميخائيل بولگاكف"را با نام " گارد سفيد" چاپ و روانه بازار كتاب كرده است.ترجمه اين اثر زيبا را " نرگس قندچي" انجام داده است.تا حالا كه حدود پنجاه صفحه از اين كتاب رو خوندم به نظرم با كار عجيب و فوق‌العاده اي رو به روييم.ترجمه روان كتاب به خوانش راحت آن كمك كرده و بر لذت آن مي‌افزايد

No comments: