Tuesday, November 21, 2006

بدون شرح

طراوت از فصل‌ها نمي‌رود. باران اگركه ببارد، تو اگر كه باشي، پاييز فصل‌ها،كه پاييز نيست.همه فصل‌هاست. تو اگر كه باشي، باران باران اگر كه ببارد، فصل‌ها ، فصل‌ تنها نيست، ،ريشه در فصل نمي‌ماند و خاك گر مي‌گيرد به اختيار.تو اگر كه باشي، باد اگركه بوزد، سرما نه فزوني جبر زمستان خواهد بود، نه نشان رنج تنهايي. فصل‌ها تقسيم دروغين زمان‌اند از سر اجبار،مي‌آيند و مي‌روند كه چرخ را در نظر ما گردشي باشد.نه چرخ مي‌چرخد، نه زمان تغيير مي‌كند. زمان به روي ساعت همان است كه بود.تو اگر كه نباشي.خنده‌ات كه نباشد، گريه‌ات كه نباشد.زمان مي‌ميرد به فصل بي‌معني...تو اگر كه باشي، باران هم كه ببارد خيال خيس پاييزي محتاج هيچ چتري نخواهد بود، نخواهد شد، اگر كه باشي، اگر كه باشي، اگر كه باشي

No comments: